آیه 10 سوره تحریم
<<9 | آیه 10 سوره تحریم | 11>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
خدا برای کافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد که تحت (فرمان) دو بنده صالح ما بودند و به آنها (نفاق و) خیانت کردند و آن دو شخص (با وجود مقام نبوت) نتوانستند آنها را از (قهر) خدا برهانند و به آنها حکم شد که با دوزخیان در آتش درآیید.
خدا برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده که تحت سرپرستی و زوجیت دو بنده شایسته از بندگان ما بودند، ولی [در امر دین و دین داری] به آن دو [بنده شایسته ما] خیانت ورزیدند، و آن دو [پیامبر] چیزی از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نکردند و [هنگام مرگ] به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شوید.
خدا براى كسانى كه كفر ورزيدهاند، آن نوح و آن لوط را مَثَل آورده [كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند و به آنها خيانت كردند، و كارى از دست [شوهران] آنها در برابر خدا ساخته نبود، و گفته شد: «با داخل شوندگان داخل آتش شويد.»
خدا براى كافران مثَل زن نوح و زن لوط را مىآورد كه هر دو در نكاح دو تن از بندگان صالح ما بودند و به آن دو خيانت ورزيدند. و آنها نتوانستند از زنان خود دفع عذاب كنند و گفته شد: با ديگران به آتش درآييد.
خداوند برای کسانی که کافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثَل زده است، آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد میشوند!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إمْرَأَةَ»: در رسمالخطّ قرآنی با تاء کشیده نوشته شده است. مفعولٌبه اوّل فعل (ضَرَبَ) و (مَثَلاً) مفعولٌبه دوم آن است. «تَحْتَ»: این واژه، کنایه از تحت سرپرستی و زیر نکاح است. «خَانَتَاهُمَا»: خیانت این دو همسرِ بدشگون، همکاری با دشمنان و گزارش اخبار و پخش اسرار خانواده و مؤمنان بود. خیانت ایشان انحراف از جاده عفّت نبود. زیرا هرگز همسر هیچ پیغمبری آلوده به بیعفّتی نشده است.«أُدْخُلاَ النَّارَ»: به هنگام مرگ، فرشتگان به بدان یا نیکان خبر ورود آتی ایشان به دوزخ یا به بهشت را میدهند. «فَلَمْ یُغْنِیا»: در آخرت همه رابطههای دنیوی جز رابطه ایدئولوژی گسیخته میگردد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ «10»
خداوند براى كسانىكه كفر ورزيدند، همسر نوح و همسر لوط را مثال زده است كه اين دو زن، همسر (و از خانواده) دو بنده صالح از بندگان ما بودند، ولى به آن دو خيانت كردند. پس در برابر (كيفر) خداوند، براى آن دو زن هيچ كارى از آن دو پيامبر ساخته نبود و به آنان گفته شد: به آتش وارد شويد با وارد شوندگان.
نکته ها
اين آيه، دو زن را به عنوان نمونه اعلاى كفر معرّفى كرده است كه هر دو، در خاندان رسالت زندگى مىكردند و همسر دو پيامبر الهى بودند، امّا با مخالفان آنان هم رأى و همدست بودند. در آيات بعد نيز، دو زن را به عنوان نمونه برتر ايمان معرّفى مىكند، يكى همسر فرعون مشرك و ستمگر و ديگرى حضرت مريم.
در آغاز سوره، سخن از انحراف دو نفر از زنان پيامبر بود، «صَغَتْ قُلُوبُكُما» و فرمود: اگر عليه پيامبر توطئه كنيد، خداوند و فرشتگان و مؤمنان حامى او هستند. در اواخر اين سوره، سخن از دو همسر دوزخى حضرت نوح و لوط است كه به خاطر خيانت دوزخى شدند و آن دو پيامبر، با وجود مقام نبوّت، نمىتوانند چيزى از قهر خدا را از همسرانشان دفع كنند.
همسر پيامبر بودن سبب نجات نيست. چنانكه فرزند پيامبر بودن نيز چنين است، بلكه عملكرد خود انسان است كه به دنبال آن سعادت يا شقاوت است. در قرآن علاوه بر اين آيه،
جلد 10 - صفحه 137
چندين بار از هلاكت زن لوط سخن به ميان آمده است. «كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ» «1»*
بهترين روش در تربيت، تذكر غير مستقيم است. با اين كه ابولهب و پسر نوح نيز نمونه كفر بودند، امّا خداوند به همسران دو پيامبر مثال زد و كلمه خيانت را مطرح كرد تا با فاش كردن راز پيامبر صلى الله عليه و آله توسط همسرش كه نوعى خيانت است، تناسب داشته باشد و هشدار و اخطارى به زنان پيامبر باشد كه گمان نكنند وابستگى به پيامبر كليد نجات است.
حفظ خانواده از آتش دوزخ كه در آيه ششم خوانديم، «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ» به معناى موفقيّت صد در صد انسان نيست. زيرا گاهى خانوداه او زير بار نمىروند. «فَخانَتاهُما»
در احاديث مىخوانيم كه زن نوح و لوط خيانتى به معناى انحراف جنسى نداشتند، «2» بلكه مراد از خيانت، مخالفت با برنامهها و اهداف پيامبر و همكارى با مخالفان آنان است.
پیام ها
1- زن مىتواند الگوى فساد يا صلاح، در طول تاريخ باشد. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا ... امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ
2- از بىادبان مىتوان ادب آموخت. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا ... امْرَأَتَ نُوحٍ
3- زن در عقيده و عمل آزاد است. وابستگى خانوادگى و اقتصادى و اجتماعى او را مجبور نمىكند. كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا ... فَخانَتاهُما
4- عبوديّت و صلاحيّت، رمز رسيدن به درجه نبوّت بود. «عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ»
5- جريان كفر و نفاق، حتى در خانه انبيا نفوذ مىكند. «فَخانَتاهُما»
6- بندگى و عبادت، زمانى ارزش دارد كه همراه با عمل صالح باشد. «عبدين ...
«1». اعراف، 83؛ حجر، 60؛ شعراء، 171؛ نمل، 57؛ عنكبوت، 32 و 33؛ صافّات 135.
«2». بحارالانوار، ج 11، ص 307.
جلد 10 - صفحه 138
صالحين»
7- در نظام خانوادگى دينى، سرپرستى و مديريّت با مرد است. «كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ»
8- وابستگان فاسد، ضربهاى به عصمت و عدالت رهبران آسمانى نمىزنند.
عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا ... فَخانَتاهُما
9- خيانت به مكتب، انسان را به جايى مىرساند كه حتى شفاعت انبيا سودى ندارد. «فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً»
10- هيچ عاملى مانع قهر الهى نيست. فَلَمْ يُغْنِيا ...
11- خيانت، راه دوزخ است. فَخانَتاهُما ... ادْخُلَا النَّارَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ «10»
بعد از حال كفار و منافقان، بيان تمثيلى فرمايد:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا: بيان فرمود خدا مثلى را، لِلَّذِينَ كَفَرُوا: براى آنانكه كافر شدند، امْرَأَتَ نُوحٍ: زن حضرت نوح را كه واعله نام داشت، وَ امْرَأَتَ لُوطٍ: و مثل زوجه حضرت لوط عليه السّلام كه نام او واهله بود، كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ: بودند اين هر دو زن در حكم و در حباله دو بندهاى، مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ: از بندگان ما شايستگان در جميع امور، فَخانَتاهُما: پس خيانت كردند به آن دو بنده، يا كفر يا نميمه، نه زنا، زيرا جميع زنان انبياء از اين فعل مبرّا بودند، چنانچه از ابن عباس مروى است: ما بغت امرئة نبىّ قطّ. «1» و در روايت صحيحه است: زن حضرت نوح عليه السّلام قوم را گفتى: نوح ديوانه است، و من حال او را بهتر دانم. و زن حضرت لوط عليه السّلام قوم را از مهمانان خبردار تا رنجه نمايند، و هر كه به او ايمان مىآورد، خبر مىداد تا او را مىكشتند. «2» فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما: پس دفع نكردند نوح و لوط از اين دو زن، مِنَ اللَّهِ شَيْئاً:
«1» مدرك ياد شده، صفحه 345. يعنى زن هيچ پيامبرى مرتكب زنا نشد.
«2» مدرك ياد شده.
جلد 13 - صفحه 232
از عذاب خدا چيزى را، يعنى ازدواج و وصال ايشان به آن دو زن فايده به آنها نداد، بلكه زن نوح غرق شد و زن لوط سنگ بر سرش باريد. وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ: و گفته شد در حين موت، يا روز قيامت گفته خواهد شد: درآييد شما دو زن در آتش، مَعَ الدَّاخِلِينَ: با درآيندگان ديگر از كفار كه هيچ وصلتى ميان ايشان و آن پيغمبر نباشد.
تنبيه: آيه شريفه دال است بر آنكه ميزان در درگاه الهى، ايمان و تقوى و وجود صلاح است. و به سبب آن، فوز و فلاح و قرب حاصل شود. و لحمه نسب يا وصلت مصاهرت، هيچ نفع نخواهد داشت، اگرچه آن سبب و نسب با انبياء باشد، زيرا كفر و نفاق و شقاق، قاطع علايق و وصلت است، چنانچه زوجه حضرت نوح و حضرت لوط عليهم السّلام به عذاب گرفتار شدند، و مزاوجت با اين دو پيغمبر، فايده و نفع با آنها نبخشيد. و ذكر اين تمثيل بعد از ذكر تظاهر آن دو نفر زوجه حضرت پيغمبر، تحذير و تهديد شديد و عظيمى است نسبت به آن دو.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «6» يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «7» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «8» يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «9» ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ «10»
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «11» وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ «12»
جلد 5 صفحه 232
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد نگاه داريد خودتان و كسان خود را از آتشى كه آتش گيره آن مردمان و سنگها است مأمورين بر آن ملائكه سنگدلان سخت گيرانند نافرمانى نميكنند خدا را در آنچه امر فرمود ايشان را و انجام ميدهند آنچه را كه مأمور ميشوند
اى كسانيكه كافر شديد عذرخواهى نكنيد امروز جز اين نيست كه جزا داده ميشويد آنچه را كه بوديد عمل ميكرديد
اى كسانيكه ايمان آورديد بازگشت نمائيد بسوى خدا بازگشتى خالص در نصيحت شايد پروردگار شما بپوشاند از شما گناهان شما را و داخل كند شما را در بهشتهائيكه جارى ميشود در زمين آنها نهرها روز كه خوار نسازد خدا پيغمبر و آنانرا كه ايمان آوردند با او نور ايشان ميتابد پيش رويشان و بجانب راستشان گويند پروردگارا كامل فرما براى ما نور ما را و بيامرز ما را همانا تو بر هر چيز توانائى
اى پيغمبر جهاد كن با كافران و منافقان و سختگيرى كن بر آنها و جايگاهشان دوزخ است و بد بازگشتگاهى است آن
زده است خدا مثلى براى آنانكه كافر شدند بزن نوح و زن لوط كه بودند در زير فرمان دو بنده از بندگان ما كه شايسته بودند پس خيانت كردند با آن دو پس دفع ننمودند از آندو چيزى از عذاب خدا را و گفته شد داخل شويد در آتش با داخل شوندگان
و زده است خدا مثلى براى آنانكه ايمان آوردند بزن فرعون هنگاميكه گفت پروردگارا بنا كن براى من در نزد خود خانهاى در بهشت و نجات ده مرا از فرعون و كردار او و نجات ده مرا از گروه ستمكاران
و بمريم دختر عمران آنكه نگه داشت رحم خويش را پس دميديم در آن از روح خود و تصديق كرد سخنان پروردگارش و كتابهاى او را و بود از عبادت كنندگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از تأديب و انذار زنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در آيات سابقه دستور تأديب و انذار اهل و عيال را باهل ايمان داده كه ايشانرا امر فرموده بمحافظت و نگهدارى خودشان و اهل بيتشان را از معصيت بامتثال اوامر و نواهى الهى براى ايمنى از آتش جهنّم كه آتشافروز آن ابدان اهل معصيت و سنگ كبريت است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه فان لم تفعلوا و لن تفعلوا گذشت و اگر
جلد 5 صفحه 233
نبود نقل از معصوم بنظر حقير محتمل بود مراد از حجاره قلوب قاسيه اهل معصيت باشد كه در سختى مانند سنگ است و مأمورين انتظامى آن آتش كه نوزده فرشته معروف به زبانيهاند مهيب و بيرحم و سختگير و قوى پنجهاند و معصومند از گناه و جدّى در اجراء اوامر الهى و بر حسب روايات معتبره محافظت و نگهدارى كسان از گناه باداء وظيفه امر بمعروف و نهى از منكر است نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و در تعليم و تربيت آنها بآداب دينى كوتاهى ننمايند و روز قيامت براى كفّار جاى عذرجوئى و عذرخواهى نيست چون در دنيا كه دار تكليف است هر كار خواستهاند كردهاند و در آخرت كه دار جزا است محلّى براى پذيرفتن عذر آنها باقى نمانده و اين اعلام بآنها در وقت ورود در آتش خواهد شد كه اين جزاى اعمال خودتان است از كسى گله نداشته باشيد تجاوز در عذاب از مقدار استحقاقتان نشده و بعد از اين خداوند اهل ايمانرا امر بتوبه فرموده ولى نه توبه صورى باغراض دنيوى بلكه توبه واقعى خالص از غرض و مرض براى بازگشت حقيقى باطاعت خدا و رسول مانند كسيكه خودش را نصيحت نموده و پشيمان از گناه شده و عزم جزمى دارد كه ديگر مرتكب معصيت نشود چون نصوح مأخوذ از نصح و مجازا بتوبه نسبت داده شده براى مبالغه در آن و در روايات ائمه اطهار توبه نصوح بتوبهاى كه بازگشت از آن بگناه نشود و بتوبهاى كه باطن توبه كننده در آن مانند ظاهرش بلكه بهتر باشد تفسير شده و در بعضى از روايات ذكر شده كه خدا كسيرا كه توبه نصوح كند دوست دارد و تمام گناهان او را در دنيا و آخرت مستور ميدارد و از بعضى آثار استفاده ميشود كه توبه كامل بندامت از گناه سابق و عزم بر ترك لاحق و قضاء فوائت و اداء ديون و ردّ مظالم و تحصيل رضاى صاحبان حقوق و چشيدن مرارت عبادت بقدريكه چشيده از حلاوت معصيت است و بعد از توبه گفتهاند خداوند گناهان تائب را ميآمرزد چون عسى از خداوند براى وجوب و قبول توبه واجب است و بنظر حقير تفضّل است و باين جهت بلفظ عسى كه ظاهر در شك و ترديد است تعبير شده براى
جلد 5 صفحه 234
آنكه مؤمن هميشه بين خوف و رجاء باشد و در ادعيه التماس از قبول توبه شده و اين دليل بر حتمى نبودن آن است و چون روز قيامت شود خداوند پيغمبر خود و اهل ايمان حقيقى باو را كه با او بودند در دنيا ظاهرا و باطنا سرشكسته و خوار و ذليل نميفرمايد بلكه سر بلند و عزيز و محترم ميدارد بقبول شفاعت و دخول در جنّت و مزيّت مقام و منزلت آنان بر ساير امم و نورشان كه حاصل از اعمال سابقه ايشان است ميتابد در مقابلشان و صفحه محشر را روشن مينمايد و نوريكه از نامههاى اعمال آنان كه بدست راستشان است برخاسته ميشود از جانب راستشان تابش دارد علاوه بر آنكه ائمه اطهار بر حسب نقل مجمع و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام پيش رو و در جانب راست اهل ايمان سير مينمايند تا برسند بمنازل خودشان در بهشت و ايشان هميشه با خدا راز و نياز داشته و دارند و طالب مزيد نور و رحمت و مغفرت الهى بوده و هستند و در مقابل اينجماعت اهل نفاق و عداوت با خانواده نبوّت از اين امّتند كه خوار و رو سياه در اسفل السافلين جهنّم جاى خواهند گرفت و بعد از اين خداوند آيه شريفه يا ايّها النّبى جاهد الكفّار و المنافقين را كه در سوره برائت شرح آن گذشت تكرار فرموده بنظر حقير براى آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آن دو زن كه در آيات سابقه گذشت و پدرانشان و ياورانشان مجاهده فرمايد بصبر و سكون و تحمّل و مدارا و ترك ملاطفت و ابر از خشونت تا از اين پرروتر نشوند و منافات ندارد كه آنجا مراد همان باشد كه بيان شد و اينجا مراد اين باشد كه جهاد كن با كفّار بشمشير و با منافقين بتدبير و لذا بعد از اين دو مثل از زنان كافره براى كفّار ذكر فرموده يكى زن حضرت نوح و ديگر زن حضرت لوط كه گفتهاند اوّلى واعله و دوّمى واهله نام داشته و بآن دو پيغمبر محترم خيانت نمودند بنفاق و افشاء سرّ و پيوند با اجانب و نسبت آن دو زن با آن دو پيغمبر اصلا بحال آن دو فائده نداشت و ذرّهاى از عذاب آن دو بملاحظه آن دو نبى معظّم كاسته نشد و مأمورين دوزخ بآنها گفته يا خواهند گفت كه داخل شويد در جهنّم با كسانيكه هيچ آشنائى با پيغمبران ندارند براى آنكه كسى بطمع نسبت با پيغمبر جرئت در معصيت خدا پيدا نكند و براى آنكه كسى بملاحظه نسبت با كافر و بودن در تحت
جلد 5 صفحه 235
نفوذ او مأيوس از سعادت خود نباشد مثل زده بآسيه بنت مزاحم زن فرعون از زنان با ايمان كه گرفتار مرد خدا نشناس بودند و دين خود را تا آخر حفظ نمودند چون گفتهاند وقتى فرعون از ايمان او بحضرت موسى مطّلع شد و او را بچهار ميخ كشيد از خدا خواست كه او را مرگ دهد و ببهشت ببرد و از شرّ فرعون و اعمال ناشايسته او برهاند و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و منزل بهشتى او را پيش از مرگ باو ارائه داد و براى آنكه زنان عالم بدانند كه با حفظ عفّت و عصمت و پاكدامنى و طهارت و اطاعت و عبادت ميتوان بمقامى رسيد كه فوق آن متصوّر نيست مثل زده بمريم بنت عمران عليها السلام كه ناموس خود را در تمام مدّت عمر از هر جهت حفظ نمود و شوهر نكرد و هميشه بعبادت مشغول بود و مائده بهشتى براى او ميرسيد تا خداوند روح پاك شريفى را بدست قدرت خود بدون واسطه خلق فرمود و بواسطه پاكى و شرافت آن بخود نسبت داد و بتوسط جبرئيل از گريبان او به رحمش واصل فرمود و از آن حضرت عيسى بوجود آمد و روح اللّه شد و آنزن بتمام مواعيد الهيّه و كتب آسمانى ايمان داشت و همه را تصديق نمود و حقّا مردانه قيام بدعا و ثنا و عبادت و اطاعت خدا نمود و لذا حقّ او را از قانتين شمرده كه جمع مذكّر است و گفتهاند از باب تغليب است و بالاترين فضيلت او و آسيه آنست كه نام آن دو در كمال و فضل رديف حضرت خديجه و حضرت فاطمه در اخبار مأثوره ذكر شده است و ثواب قرائت اينسوره ذيل سوره سابقه ذكر شد و فرج بر عورت مرد و زن و فرجههائى كه در بدن است اطلاق ميشود و مراد از نفخ ظاهرا افاضه از حقّ و تعلّق دادن است و بيان شده و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 236
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امرَأَتَ نُوحٍ وَ امرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحتَ عَبدَينِ مِن عِبادِنا صالِحَينِ فَخانَتاهُما فَلَم يُغنِيا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَيئاً وَ قِيلَ ادخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلِينَ «10»
مثل ميزند خداوند متعال از براي كساني که كافر شدند زن نوح و زن لوط را که بودند تحت دو بنده صالح ما از بندگان ما دو پيغمبر که نوح سر حلقه انبياء اولوا العزم بود و لوط که از طرف ابراهيم مبعوث به هفت شهر که قوم لوط بودند پس آن دو زن خيانت كردند آن دو پيغمبر محترم را پس بينياز نكرد از عذاب الهي که بگويند ما عيال دو پيغمبر بوديم هيچگونه عذابي، و گفته شد بآن دو زن که داخل شويد آتش را با كساني که داخل شدند، و گفتند اسم عيال نوح واغلة بود و خيانتش اينكه كافره و منافقه بوده و ميگفت نوح ديوانه است و هر که ميآمد بنوح ايمان بياورد ميرفت و بمشركين خبر ميداد آنها در مقام اذيت بآن ايمان آورنده بر ميآمدند، و عيال لوط نامش و ابله بوده و خيانتش اينکه بود که قوم لوط هر كس از خارج شهر آنها وارد شهر آنها ميشد او را ميگرفتند و با او آن عمل شنيع که لواط بود ميكردند و چون ملائكه بصورت جوان خوش سيما شبانه بر حضرت لوط وارد شدند بعنوان ضيافت اينکه زن رفت بالاي بام آتش افروخت و خبردار كرد مشركين را که آمدند بخيال اينكه با آن ملائكه چنين عمل را مرتكب شوند، و بعضي گفتند: اسم امراه نوح والغه و امراه لوط والهه بود و اينکه اختلاف نسخ است.
جلد 17 - صفحه 82
و اينکه ضرب المثل بر حسب روايت شرف الدين از حضرت صادق (ع) است راجع بعائشه و حفصه که خيانت كردند با رسول اللّه (ص) در افشاء سري که سپرده شده بود بآنها که شرحش گذشت، و از عامه مقاتل اعتراف كرده که: يقول اللّه لعائشة و حفصة:
لا تكونا بمنزلة امرأة نوح و امرأة لوط، و از علي بن ابراهيم است که گفت: طلحه عائشه را بسيار دوست ميداشت در موقع خروج ببصره براي جنگ با امير المؤمنين بهانه بدست آورد و بعايشه گفت: مناسب نيست و سزاوار نيست شما بدون محرم مسافرت كنيد و او را تزويج كرد با اينكه صريح قرآن است که ميفرمايد: وَ ما كانَ لَكُم أَن تُؤذُوا رَسُولَ اللّهِ وَ لا أَن تَنكِحُوا أَزواجَهُ مِن بَعدِهِ أَبَداً احزاب آيه 53. باري بپردازيم به تفسير ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا اينکه ضرب المثل براي كفار براي اينکه است که نگويند: ما پسر فلانيم و از قبيله فلان و انتساب بفلان داريم و از عذاب مصون و محفوظيم با اينكه ميفرمايد در حديث:
(خلقت الجنة لمن اطاع اللّه و لو کان غلاما حبشيا و خلقت النار لمن عصي اللّه و لو کان سيدا قرشيا)
و در قرآن ميفرمايد: فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنسابَ بَينَهُم يَومَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ مؤمنون آيه 103.
امرَأَتَ نُوحٍ وَ امرَأَتَ لُوطٍ اقول: براي كفار مناسب بود ضرب المثل به پسر نوح و ابي لهب باشد نكته اينكه بامرأة لوط زده است كنايه و اشاره بهمان عايشه و حفصه است که نگويند: ما زوجه پيغمبر هستيم و ام المؤمنين، و اعلا درجه بهشت ميرويم خداوند متعال اينکه فتيله را از گوش آنها بيرون كشيد در آيه شريفه: يا نِساءَ النَّبِيِّ مَن يَأتِ مِنكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَينِ احزاب آيه 30.
كانَتا تَحتَ عَبدَينِ مِن عِبادِنا صالِحَينِ که نوح و لوط باشند و تعبير بعبدين براي اينکه است که مقام عبوديت بالاترين مقام است حتي از مقام رسالت که در تشهد ميگويي: و أشهد أن محمدا عبده و رسوله، و از امير المؤمنين است در مناجاتش عرض ميكند:
(الهي كفاني فخرا أن اكون لك عبدا و كفاني عزا أن تكون لي ربا).
فَخانَتاهُما که خيانت آنها ذكر شد.
فَلَم يُغنِيا اينکه دو پيغمبر بينياز نكردند.
جلد 17 - صفحه 83
عَنهُما از اينکه دو امرأة.
مِنَ اللّهِ اي من عذاب اللّه.
شَيئاً بلكه موجب ضعف عذاب آنها ميشوند.
وَ قِيلَ قائل يا ملائكه عذاب يا امير المؤمنين که قسيم جنت و نار است.
ادخُلَا النّارَ اينکه دو امرأة و آن دو امرأه مَعَ الدّاخِلِينَ که ساير كفار و مشركين و منافقين و آن دو پدر نابزرگوار و ابتاع آنها باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- الگوهائی از زنان مؤمن و کافر: بار دیگر به ماجرای همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله باز میگردد، و برای این که درس عملی زندهای به آنها بدهد به ذکر سرنوشت فشرده دو نفر از زنان بیتقوا که در خانه دو پیامبر بزرگ خدا بودند، و سرنوشت دو زن مؤمن و ایثارگر که یکی از آنها در خانه یکی از جبارترین مردان تاریخ بود میپردازد.
نخست میفرماید: «خداوند برای کسانی که کافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است» (ضرب الله مثلا للذین کفروا امرأت نوح و امرات لوط).
«آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند» (کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما).
«اما ارتباط با این دو (پیامبر) سودی به حالشان (در برابر عذاب الهی) نداشت، و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد میشوند» (فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین).
و به این ترتیب، به دو همسر پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله که در ماجرای افشای اسرار و آزار آن حضرت دخالت داشتند هشدار میدهد که گمان نکنند همسری پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به تنهائی میتواند مانع کیفر آنها باشد و در ضمن هشداری است به همه مؤمنان در تمام قشرها که پیوندهای خود را با اولیاء اللّه در صورت گناه و عصیان مانع عذاب الهی نپندارند.
به هر حال این دو زن به این دو پیامبر بزرگ خیانت کردند، البته خیانت آنها هرگز انحراف از جاده عفت نبود، زیرا هرگز همسر هیچ پیامبری آلوده به بیعفتی نشده است، چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله صریحا آمده است: «همسر هیچ
ج5، ص229
پیامبری هرگز آلوده عمل منافی عفت نشد».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم